شیفتگان ادبیات نمونه سوالات و قطعه های ادبی
| ||
|
- هیچ کس به اندازه ی طناب، رخت ندارد. - نفسم در سربالایی گلویم خفه کرد. - با رشته ی افکارم، دست و پای مغزم را بستم. - از وقتی نفسم بند آمده، ریه ام استراحت می کنم. - لبخند ساختگی لبریز از سراب شادمانی است. - با نوشتن نامه به سکوت کتبی ام پایان می دهم. - سنگ قبرم به چاپ دهم رسید. - به محض این که چشمم به عزراییل افتاد، خودم را به مردن زدم. - قفس گیوتینی است که به جای سر پرنده، سر آزادی را می برد. - نگاهم ته کشیده ولی هنوز از تماشای روی ماهت سیر نشده ام. - وقتی چشمت را می بندی، پرنده ی نگاهم بی آشیان می شود. - عاشق جزیره ای هستم که دریا هم با تمام عظمتش نمی تواند سرش را زیر آب کند. - سکوت، گفتگوی نگاتیو. - پس از مرگ، با سکوت تکلم می کنیم. - وقتی تصویر گل محمدی در آب افتاد، ماهی ها صلوات فرستادند. - هفته ای یک بار واژه های داخل گوشم را خالی می کنم. - در زمان حیاتم سنگ کلیه ام عذابم می داد و حالا سنگ قبرم. - همه ی مردم جهان به یک زبان سکوت می کنند. - بیضی دایره ی مست است. - خداحافظی، اسکلت سلام است. نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |